🌷🌷 گاه نوشت های من 🌷🌷

🌷🌷 گاه نوشت های من 🌷🌷

زینب هستم دختری از شهر تهران ...

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

شما بگید سرمو چجوری بکوبم به دیوار که معلوم نباشه ؟؟؟؟؟

وقتی قرار نیست عید باشه و دید و بازدیدی ، برای چی آجیل فروشیا قیامته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا وقتی میپرسن چرا اومدین آجیل فروشی میگین مجبوریم دیگه ؟؟؟ مجبوری ؟؟؟؟؟ کی مجبورت کرده ؟؟؟ مگه بی نون

موندی لعنتی . خب بشین خونه دیگه . مجبوری آجیل بخری ؟ مجبوری بری بازار ؟ اونوقت شعار میدی در خانه می مانیم ؟؟؟ خودت تو خیابونی بعد تیریپ روشن فکری میگیری میگی بعله مردم خیلی اشتباه میکنن میان بیرون

درخانه بمانند ...

بگید چجوری سرمو بکوبم دیوار معلوم نشهههههههههه

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۴۲
زینب بانو

خب دیگه ما هم از سوی خواهر جانمون به نامه نوشتن دعوت شدیم http://bandeyeashegh.blog.ir/ یه کم فکر کردن لازمه تا ببینیم به کی بنویسیم و چطور بنویسیم .

هزاران موضوع در ذهنم گام میگذارند و من فکر می کنم که کدام یک بهتر است ... ؟ تا اینکه بالاخره یکی را برمیگزینم : امتحان

سلام بر موجود منفور همواره حاضرم . از زمانی که چشم گشودیم در مدرسه بودیم و از زمانی که در مدرسه بودیم تو هم بودی . گاه مهربان همچون خرس صورتی کارتون ها و گاه خشن همچون لاکپشت نینجا ...

موجود منفور لحظه های تحصیل ، خطاب به تو مینویسم که دلیل ناراحتی برخی رفقا در زمان ابتدایی بودی و برای تو می نگارم که که باعث خنده و شادی ما در دبیرستان شدی . تو همان بودی با همان خصوصیات ولی ما 

عوض شدیم سالی با تو بد شدیم و سالی با تو خو گرفتیم مخصوصا با دبیرهای عزیزی که تو را دمی از ما جدا نکردند ...

اما ... اما تو تنها در مدرسه نیستی . در لحظه لحظه زندگی جریان داری ... در هر روز حضور داری و ما را می سنجی ... گاهی مامور خداوندی گاهی فقط در دنیا میگردی برای آموزش ...

بهرحال هستی و باید تو را حس کرد ... باید باورت داشت و رو سفید از تو عبور نمود ...

برای تو نگاشتم ای امتحان ...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۸
زینب بانو

بابا دمتون گرم نیومده 178 تا بازدید خوردیم . چه پر برکته اینجا . خدا به خیر کنه با این وضع مریضی تا کجا میخوایم پیش بریم . باید همه مون به یه نتیجه واحد برسیم که اول رعایت نکات بهداشتیه که تلویزیون بنده خدا پیر شد انقد گفت . دوم اینکه ما باید باید دست به دامن خدا و اهل بیت شیم که هرچه سریعتر بیماری دم شو بذاره کولشو د برو ... ببینم چه میکنیما !!! ... بشینید همه دعا بخونیم . حدیث کسا و اینا . دیگه ما امیدمون به بالاست تا خدا خودش راست و ریس کنه ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۲۶
زینب بانو

خب دیگه یواش یواش داریم به بیان جان وارد میشیم . دیگه دارم یاد میگیرم . ولی انصافا فضاش خیلی باحاله . من سه سال تو بلاگفا وبلاگ داشتم ولی به نظرم اینجا امکاناتش خیلی بهتره . فعلا عرضی نیس بریم ببینیم زندگی چی برامون پیش میاره . ❤️❤️❤️❤️❤️

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۰۲
زینب بانو

خب خب خب ورود خودم رو به سایت بیان به شدت بهتون تبریک میگم 😊😊😊😊. من اصولا با بلاگفا شروع کردم و با اینجا خیلی اشنایی ندارم . اما قول میدم خوب وارد بشم .

در پناه حق

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۰۶
زینب بانو