زینب هستم دختری اهل شهر تهران . که دست روزگار ما رو 1000 کیلومتر از شهر آقام دور کرده . زندگیه دیگه شاید یه روزی همجوار آقا شدیم . خلاصه اینکه ناشکری نکنید بچه مشهدیا ، همسایه خوب کسی هستین .
دوست دارم پای آقام شهید شم . روزی که ندای انا المهدی رو شنیدیم دوست دارم پر بکشم سمت آقا . دوست دارم هیچ قبر و نشونی نداشته باشم هیچ بدنی هم نمونه برام . دلم میخواد بشم گمنام . بشم عرباً عربای مولا . دعا کنید بشه برام